وضعیت مطالعات ایران شناسی در آلمان و اتریش

مطالعات ايران شناسي در آلمان و کشورهاي آلماني زبان چه وضعي دارد؟

ايران شناسي در سرزمين هاي آلماني زبان پيشينه اي ديرين و درخشان دارد؛ تا جايي که پژوهشگران آلماني را در شمار پرکارترين و تحقيقات و تاليفات آنان را در زمره پربارترين پژوهش هاي ايران شناختي در جهان مي توان برشمرد.

از ويژگي هاي پژوهش هاي ايران شناختي در آلمان، گوناگوني و تنوع موضوعي آن است که دربرگيرنده زمينه هايي چون تحقيقات زبان شناسي، فقه اللغه و ادبيات، تاريخ و جغرافيا، پژوهش در اديان پيش و پس از اسلام، باستان شناسي و معماري، شاخه هاي گوناگون هنر، جامعه شناسي و مردم شناسي سرزمين هاي حوزه فرهنگي و تمدني ايراني است. در بسياري از دانشگاه هاي آلمان گروه هاي زبان و ادبيات فارسي وجود دارد و هر سال چندين رساله کارشناسي ارشد و دکتري در زمينه هاي گوناگون ايران شناسي به زبان آلماني و گاه به زبان انگليسي به رشته تحرير درمي آيد. علاوه بر اينها، بايد از ده ها مقاله تحقيقي ياد کرد که همه ساله در نشريات گوناگون آلمان و جهان به زبان آلماني منتشر مي شود و به مسائل فرهنگي اقوام ايراني و زبان و ادب فارسي اختصاص دارد و بر عمق و غناي پژوهش هاي ايران شناختي مي افزايد.

? پيشينه مطالعات ايران شناسي و نيز مهمترين آثار ايران شناسان آلماني چيست؟

در واقع ايران شناسي گرچه در شروع با مطالعات زبان شناسي در گروه زبان ها و گويش هاي ايراني آغاز شد، ولي رفته رفته زمينه هاي ديگري را نيز در برگرفت و امروز اصطلاحاً به آن دسته از مطالعات و تحقيقات علمي- دانشگاهي گفته مي شود که درباره تمدن، تاريخ، زبان، فرهنگ، هنر و ادبيات حوزه تمدني ايران زمين انجام مي گيرد. شايد انتشار گلستان سعدي با ترجمه «آدام الئاريوس» در سال 1654 ميلادي را بتوان سرآغاز پژوهش هاي ايران شناسي در آلمان دانست. اما ايران شناسي کلاسيک در زبان آلماني از اوايل قرن نوزدهم ميلادي و با تحقيقات و تاليفات گئورگ فريدريک گروتفرند آغاز شد که رمزگشاي نوشته هاي خط ميخي کتيبه هاي بيستون بود. از آن زمان تاکنون، محققان و مترجمان آلماني زبان با تحقيقات و تاليفات و ترجمه هاي خود همواره در گسترش پژوهش هاي ايران شناسي پيشتاز بوده اند.

کافي است به کتاب هاي ايران شناسان نامداري چون فريدريش فون اشپيگل و کريستيان بارتولومه درباره زبان و دين باستاني ايران يا کتاب هاي «فرهنگ شاهنامه فردوسي» تاليف فريتس ولف، «حماسه ملي ايرانيان» نوشته تئودور نولدکه، «تاريخ ادبيات ايران» اثر يان ريپکا يا «مزدک: تاريخ جنبشي اجتماعي در دوران ساسانيان» نوشته اوتاکار کليما نگاهي انداخت تا به عمق و اهميت اين آثار پي برد؛ آثاري که بعدها زمينه مطالعات و تاليفات محققان ايراني را فراهم آورد. افزون بر اين بايد به تاليفات و ترجمه هاي کساني چون يوزف هامر پورگشتال، فريدريش روکرت، هلموت ريتر، هانس هاينريش شدر، اوتو فون متسلر، فريتز ماير، والتر هينتس، هانس روبرت رومر، برتولد اشپولر، کارل يان، ويلهم آيلرس و ديگر خاورشناسان و ايران شناسان آلماني زبان اشاره کرد. در حال حاضر، برت فراگنر که رياست «انستيتوي مطالعات ايران شناسي» در اتريش را عهده دار است و پيشتر در دانشگاه «بامبرگ» آلمان فعاليت مي کرد، از پرکارترين استادان حوزه ايران شناسي در سرزمين هاي آلماني زبان است.